اولین برف بازی فرشته کوچولوم...
دیشب حسابی برف اومد ولی تو شب پیش ما نبودی خونه عاطی جون بودی .خلاصه اگه اونجا باشیم برگشتنمون با تو یه داستانی میشه .پریشب هم شام اونجا مهمون بودیم موقع برگشت اینقدر گریه کردیم که دیگه خود بابات دلش سوخت و گذاشت دوشب واسه خودت خوش بگذرونی.وقتی هم که بهت می گن اجازه بگیر شب اینجا بمونی انگار شکنجت می دن بس که مغروری..... عصر هم عاطی جون رفته بود واست لگن و چند تا کتاب در مورد جیش کردن گرفته بود ببینیم می تونیم ازپوشک بگیریمت یا نه؟؟؟ ولی یه بار رو لگن جیش کرده بودی یه بار هم رو فرششون .البته خونه خودمون هم دو بار جیش کردی رو زمین .نمی دونم تو که اینقدر باهوشی و از همه چیز سر در میاری و مثل بلبل حرف می زنی پس چراجیشتو نمیگی. یسنای ...